Search

Shopping cart

Saved articles

You have not yet added any article to your bookmarks!

Browse articles
Newsletter image

Subscribe to the Newsletter

Join 10k+ people to get notified about new posts, news and tips.

Do not worry we don't spam!

GDPR Compliance

We use cookies to ensure you get the best experience on our website. By continuing to use our site, you accept our use of cookies, Privacy Policy, and Terms of Service.

غرب زدگی

غرب زدگی

من صبح روزی به دنیا آمدم که خورشید نور نداشت. بیلم را برداشتم و به معدن رفتم و شانزده تُن ذغال نمره‌ی ۹ بار زدم. رئیس ریزه‌ام گفت: ها ماشالاه! خوشم آمد تو شانزده تُن بار می‌زنی و آنچه به جایش داری اینکه یک روز پیرتری و تا خِرخِره در قرض فرو‌رفته‌تر آهای پطرس مقدّس! دور روح ما خیط بکش که روحمان را به انبار کمپانی سپرده‌ایم. وقتی می‌بینید دارم می‌آیم بهتر است کنار بروید خیلی‌ها این کار را نکردند و مردند. من یک مشتم آهن است، آن یکیش فولاد اگر مشت راست بهتان نگیرد، مشت چپم می‌گیرد.

Comments