Search

Shopping cart

Saved articles

You have not yet added any article to your bookmarks!

Browse articles
Newsletter image

Subscribe to the Newsletter

Join 10k+ people to get notified about new posts, news and tips.

Do not worry we don't spam!

GDPR Compliance

We use cookies to ensure you get the best experience on our website. By continuing to use our site, you accept our use of cookies, Privacy Policy, and Terms of Service.

مدیر مدرسه

مدیر مدرسه

از در که وارد شدم سیگارم دستم بود و زورم آمد سلام کنم. همین‌طوری دَنگم گرفته بود قُد باشم. رئیس فرهنگ که اجازه‌ی نشستن داد نگاهش لحظه‌ای روی دستم مکث کرد و بعد چیزی را که می‌نوشت تمام کرد و می‌خواست متوجه من بشود که رونویس حکم را روی میزش گذاشته بودم. حرفی نزدیم. رونویس را با کاغذهای ضمیمه‌اش زیر‌و‌رو کرد و بعد غَبغَب انداخت و آرام و مثلاً خالی از عصبانیت گفت: جا نداریم آقا. اینکه نمی‌شه! هر روز یک حکم می‌دند دست یکی و می‌فرستنش سراغ من

Comments